منم برم کربلا
سلام عسلی مامانی دختر گلم شیرین زبونم یه دنیا دوستت دارم بوس گنده از اونایی که خودت میفرستی برای مامان و دلش رو آب میکنی باباجون و مامان جون هفته پیش رفتن کربلا و دیروز برگشتن این یه هفته خانمی پیش خاله هاطی بودی و خیلی هم با سعید و سارا بهت خوش گذشت ولی خوب چند روز آخر دلت حسابی تنگ شده بودو مدام بهونه گیری کردی یه جورایی پوست مامانی رو کندی هی گفتی خوب کی میان؟ بعدم که جوابتو میگرفتی میگفتی منم ببرید کربلا هر چی هم ما می گفتیم راهش دور تو حرف خودت رو میزدی حتی یه بار به خاله فاطی گفته بودی که اگه خیلی دور بریم کالسکه منو برداریم بریم مدینه دنبالشون (واقعا چه ربطی داره) به قول خودت ......... دیشب دیگه با خیال راحت...
نویسنده :
محبوب
12:54